افسردگی: تحریک مغزی ممکن است درمان جایگزین خوبی باشد- مرکز تخصصی نوروفیدبک وبیوفیدبک

 

افسردگی: تحریک مغزی ممکن است درمان جایگزین خوبی باشد

 

بیش از 17 میلیون بزرگسال در ایالات متحده در یک نقطه از زندگی خود در معرض افسردگی قرار دارند.

برخی از این افراد دارای افسردگی مقاوم به درمان هستند که به این معنی است که داروهای معمولی تجویزی نشانه ها را از بین نمی برند.

 

مطالعات اخیر به روش های درمان جایگزین برای افسردگی عمده اشاره کرده اند، مانند تکنیک تحریک مغزی غیر تهاجمی.

به عنوان مثال، مطالعه ای که در پایان سال انجام شد، نشان می دهد که استفاده از جریان های الکتریکی کوچک برای تحریک یک ناحیه مغز به نام cortex orbitofrontal به طور قابل توجهی موجب بهبود روحیه افرادی می شود که از داروهای ضد افسردگی معمولی استفاده نمی کنند.

یک آزمایش جدید که اخیرا یک نوع تحریک مغزی به نام “تحریک جریانی متناوب جابجایی بین غشایی” (tACS) یافت شد، نشان داد که این تکنیک در حدود 80 درصد از شرکت کنندگان در این مطالعه، علائم افسردگی را به نصف کاهش داده است.

علیرغم نتایج بسیار محرمانه، پزشکان از این تکنیک ها به طور گسترده استفاده نمی کنند، زیرا اطلاعات کافی در مورد اثربخشی آنها وجود ندارد.

بنابراین، گروهی از محققان به رهبری جولیان موتز در موسسه روانپزشکی، روانشناسی و علوم اعصاب در کالج کینگ لندن، بریتانیا، برای بررسی برخی از آزمایشات بالینی که مزایای تکنیک تحریک مغزی غیر تهاجمی را برای افرادی که با آنها زندگی می کنند، افسردگی را بررسی کرده اند .

 

تحریک مغزی به عنوان درمان مکمل

به طور خاص ، این بررسی شامل 6750 شرکت کنندگان بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند و طور متوسط 48 سال داشتند و با اختلال افسردگی یا افسردگی دوقطبی زندگی می کردند.

متخصصان بر روی پاسخ یا “کارآیی” درمان و همچنین “قطع درمان به هر دلیلی” یا “پذیرش” درمان، تمرکز داشتند.

Mutz و همکارانش نیز از خطرهای محرومیت از آزمایشات خبر دادند.

درمان های موجود در این بررسی عبارت بودند از: الکتروشیمیایی (ECT)، تحریک مغناطیسی ترانس مغناطیسی (تکراری (rTMS)، شتابدهی، پرایمر، عمیق و هماهنگ)، تحریک پشت سرهم تتا، درمان تشنج مغزی، تحریک جریان مستقیم ترانس کرانانیال (tDCS).

از اینها، درمانهایی که محققان در آزمایش اصلی مورد بررسی قرار گرفتند، اغلب اغلب rTMS و tDCS سمت چپ با فرکانس بالا بودند که آزمایش شدند.

از سوی دیگر، مطالعات بسیاری دربرابر شکلهای جدیدی از تحریک مغزی مانند نظارت بر تشنج مغزی و تحریک دو طرفه تتا قرار نگرفته است.

کاتزو تیم او  نیمی از آزمایشات را به عنوان یک خطر نامطلوب از تعصب در نظر گرفتند و در نهایت، 17 درصد از این افراد در معرض خطر عاطفی بودند.

درمان های جدیدتر، بالاتر بودن عدم قطعیت نتایج آزمایشات بود.

این بررسی نشان داد که ECT bitemporal، ECT دو طرفه ، ECT قسمت راست، rTMS و tDCS با ریسک بالا بسیار موثرتر بودند.

Mutz و همکارانش نتیجه می گیرند: که با توجه به “قطع درمان به هر دلیلی”، شرکت کنندگان هرگز تمایلی به متوقف کردن درمان تحریک مغزی نداشتند.

“این یافته ها شواهدی برای توجه به تکنیک های تحریک مغزی غیر جراحی به عنوان درمان های جایگزین یا افزودنی برای بزرگسالان مبتلا به اختلالات افسردگی است.”

این یافته ها همچنین نشان می دهد که اولویت های مهم تحقیق در زمینه تحریک مغزی، از جمله نیاز به آزمایش های کنترل شده تصادفی بیشتر، مقایسه درمان های جدید و آزمایش های کنترل شده با کنترل در مورد تشنج مغزی درمانی، “اضافه شده است.

 

منبع 

روانشناس و نوروتراپیست

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا